بدترين درد اين نيست كه ...................... عشقت بميره
بدترين درد اين نيست كه ...................... به اوني كه دوستش داري نرسي
بدترين درد اين نيست كه ...................... عشقت بهت نارو بزنه
*** بدترين درد اينه كه ...................... يكي رو دوست داشته باشي و اون ندونه !
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب:عشق ,عاشقی ,دوست ,عکس عاشقانه ,متن عاشقانه ,تصاویر عاشقانه , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
خدایا چه بگویم............................
نمی دانم....................................
نمی دانم چیست؟...........................
زیباست.....................................
دوست داشتنی است.......................
حس خوبی است...........................
دوستش دارم...............................
نمی دانم.....................................
وای خدایا...................................
چه بگویم؟..................................
چگونه به او بگویم دوستش دارم.........
چگونه عشقم را تقدیمش کنم؟.............
می ترسم برای همیشه از دستش بدهم...
نمیدانم.......................................
خدایا کمکم کن تا عاشق بمانم.............
خدایا می خواهم به او بگویم..... ........
ع اشقانه دوست دارم عشق من
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب:عشق ,عاشقی ,دوست ,عکس عاشقانه ,متن عاشقانه ,تصاویر عاشقانه , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
بیشتر مردم خودخواه و خودپرستند، تو اما آنها را ببخش.
اگر صمیمی و مهربان باشی، تو را به انگیزه های دیگر متهم می کنند، تو اما صمیمی و مهربان بمان.
اگر شریف و صادق باشی فریبت می دهند، تو اما هنوز هم شریف و صادق بمان.
آنچه سالها ساخته ای را یکشبه ویران می کنند، تو اما باز هم بیافرین و بساز.
هر چه امروز خوبی کنی، فردا فراموش می کنند، تو اما همواره خوبی کن.
اگر بهترین پاره های جانت را به جهان ببخشی، هرگز کافی نیفتد، تو اما بهترین پاره های جانت را ببخش ...
اینست حقیقت آرمانهای یک زندگی. زیرا فقط همین است که به جا می ماند!
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب:عشق ,عاشقی ,دوست ,عکس عاشقانه ,متن عاشقانه ,تصاویر عاشقانه , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
نبسته ام به کس دل، نبســـــته کس به من دل
چو تخــــته پــاره بـــر موج رهـــا رهـــا، رهـــا من
ز مــــن هر آنکــه او دور، چـو دل به سینه نزدیک
به مـــن هر آنکـه نزدیک، ازو جــــــدا، جــــدا من
نه چشــــم دل به ســـــویی، نه باده در سبویی
که تــــر کـــــنم گـلـــــــویی، به یاد آشنــــــا من
ســــــتاره هــــا نهـــــــفتم در آسمـــــان ابــــری
دلــــــم گرفته ای دوست، هـــــوای گریــه با من
نبسته ام به کس دل، نبســـــته کس به من دل
چو تخــــته پــاره بـــر موج رهـــا رهــــا، رهـــا من
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب:عشق ,عاشقی ,دوست ,عکس عاشقانه ,متن عاشقانه ,تصاویر عاشقانه , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست اگر کلمه دوستت دارم
راضی کننده و تسکین دهنده قلب هاست اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی
هاست اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست اگر کلمه
دوستت دارم کلید زندان من و توست پس با تمام وجود فریاد میزنم دوستت دارم
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب:عشق ,عاشقی ,دوست ,عکس عاشقانه ,متن عاشقانه ,تصاویر عاشقانه , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
دل من تـنها بـود
دل من هرزه نـبـود
دل من عادت داشـت،که بمانـد یک جا
به کجا ؟!
معـلـوم است ، به در خانه تو !
دل من عادت داشـت ،
که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری
که تو هر روز آن را به کناری بزنی
دل من ساکن دیوار و دری
که تو هر روز از آن می گـذری
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغـچه بـود
که تو هر روز به آن می نگری
راستی ، دل من را دیـدی ...؟!!
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب:عشق ,عاشقی ,دوست ,عکس عاشقانه ,متن عاشقانه ,تصاویر عاشقانه ,تنهایی ,عشق و تنهایی ,عکس عاشقانه , , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
دلم به فصل جواني در اين زمانه شکست
نه شکوه مي کنم از کس،نه شاکي ام ز قضا
که جرم عاشقي اين بود و عاشقانه شکست
دوستت دارم ، بي آنکه مرا دوست داشته باشي
ديشب به ياد تو چشم بر هم گذاشتم و از رفتنت گريستم.
صبح را با ياد تو آغاز و شب را به يادت پايان دادم
يادت در جانم جاريست و نامت ضامن حالم
مرا درياب تو را نخواستم با اينکه در دلم جا داري!!
اي کاش هيچگاه چشمانم در چشمانت خيره نمي گشت
و عشق با اين آتش سوز ناکش در جانم ريشه نمي کرد ،
اي کاش مي شد که عشق فراموش شود ولي افسوس که
ريشه هايش قطور و نا گسستني است و همچون ميله هاي
زندان قلبم را به اسارت گرفته
اي کاش از چشمانم نگاه ملتمسانه ام را مي خواندي
و مي نگريستي که چگونه در انتظارت
اشک مي ريزد ولي افسوس......!!!!!
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب:عشق ,عاشقی ,دوست ,عکس عاشقانه ,متن عاشقانه ,تصاویر عاشقانه , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
در دل همان محبت پیشینه باقی است
آن آرزو که بود در این سینه باقی است
باز آ و حسن جلوه ده و عرض ناز کن
کان دل که بود صاف چو آیینه باقی است
از ما فروتنی است، بکش تیغ انتقام
با خاطر شریفت اگر کینه باقی است
نقدینه ی وفاست همان بر عیار خویش
قفلی که بود بر در گنجیه باقی است
وحشی اگر ز کسوت رندی دلت گرفت
زهد و صلاح و خرقه ی پشمینه باقی است
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب:عشق ,عاشقی ,دوست ,عکس عاشقانه ,متن عاشقانه ,تصاویر عاشقانه , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
عاشق عاشق تر
نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق
********************** نبودش ***********************
امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه
فقط خوابه ، تو كه رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم
عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا ازعشقت
نمردم، همون كه فكر نمی كردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش
حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای كفتر و گنجشك كلاغای
سیاه پوشن ، چراغ خونه خوابیده توی دنیای خاموشی ، دیگه ساعت رو
طاقچه شده كارش فراموشی ، شده كارش فراموشی ، دیگه بارون نمی
باره اگر چه ابر سیاه ، تو كه نیستی توی این خونه ، دیگه آشفته
بازاریست ، تموم گل ها خشكیدن مثل خار بیابون ها ، دیگه از
رنگ و رو رفته ، كوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت
گفتیم و سفر كردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذركردیم
گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو
به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری
گفتم كه تو می دونی،سرخاك
تو می میرم ، ولی
تا لحظه مردن
نمی گیرم
دل از
تو
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب:عشق ,عاشقی ,دوست ,عکس عاشقانه ,متن عاشقانه ,تصاویر عاشقانه , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونیكه عاشـق شده بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوری تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
برای فاتحه بهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازی عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نمیكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاكیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاریكــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
دوسـت ندارم چشمای مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تیر خــــــــــــــــــلاص رو
ازاون كه عاشقــــت بود
بشنواین التماسرو
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب:عشق ,عاشقی ,دوست ,عکس عاشقانه ,متن عاشقانه ,تصاویر عاشقانه , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
یــــاد تـــــو یه زخم تــــــازه روی قلبــــم میذاره
قطره قطره های بارون روی شیشه های خونه
صدای گرم غریبــــه ای که دل خســـته میخونه
چی میشـــد اگه میدیدم تـــورو من دوباره اینجا
نمیذاشتم بـــری هرگـــز که بمـــونم تک وتنها
دلم از عشق تو لبریز،خونه از بوی تو خــالی
بی وفا تنگـه دلـــم ســـری بزن به این حوالی
یــــادی از این من تنهــــا و گرفتـــــار نکــردی
هنوزم دنبال یک عــاشق دیـــــوونه میگــــردی
دوبــــاره بارون ِ گریـه روی گونه هام میبـاره
سایه ی پیاده ی تو ســر رو شونه هام میذاره
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب:عشق ,عاشقی ,دوست ,عکس عاشقانه ,متن عاشقانه ,تصاویر عاشقانه ,دختر عاشق ,عشقی , , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
چقدر سخته تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت
دزدیده و به جاش یک زخم همیشه گی ، رو قلبت هدیه
داده زل بزنی به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی
حس کنی که هنوز هم دوسش داری
چقدر سخته دلت بخواد سر تو باز به دیواری تکیه بدی
که یک بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده
چقدر سخته تو خیالت ساعت ها با هاش حرف بزنی اما
وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی
چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه ها
تو خیس کنه اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که
هنوز هم دوسش داری
چقدر سخته گل آرزو هاتو تو باغ دیگری ببینی
و هزار بار تو خودت بشکنی و اونوقت آروم زیر لب
بگی گل من باغچه نو مبارک
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب: , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
سکوت می کنم
صدای آشنایی از دور به گوش میرسد
گویی صدای پای رهگذر است
رهگذری که سالها به سویم می آید و هرسال این روزها
از من عبور می کند
غریبه ای که گویی آشناست
هرچه می اندیشم گویی جایی او را دیده ام
چشمانش ، نگاهش از جنس نگاهیست که سالها مرا
نه ، نه
باور نمیکنم
یعنی او مرا می خواند!؟
صدایش چه آشناست
و قصیده ای که می خواند
گویی جایی آنرا نوشته ام
بگذریم
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب: , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
گفتم که می روی
یادت هست ؟
گفتی که می مانم
تا به ابد
بر می گردم
کسی کنار من نیست
دستهایم خالیست
خنده های تو از دور دست می آید
و دیگر کنار من کسی نیست
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب: , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
عشقبازی به همین آسانی است
که گلی با چشمی
بلبلی با گوشی
رنگ زیبای خزان با روحی
نیش زنبور عسل با نوشی
کارهموارۀ باران با دشت
برف با قلۀ کوه
رود با ریشۀ بید
باد با شاخه و برگ
ابر عابر با ماه
چشمهای با آهو
برکهای با مهتاب
و نسیمی با زلف
دو کبوتر با هم
و شب و روز و طبیعت با ما !
عشقبازی به همین آسانی است .....
شاعری با کلماتی شیرین
دستِ آرام و نوازشبخش بر روی سری
پرسشی از اشکی
و چراغ شب یلدای کسی با شمعی
و دلآرام و تسلا و مسیحای کسی یا جمعی
عشقبازی به همین آسانی است .....
که دلی را بخری
بفروشی مهری
شادمانی را حرّاج کنی
رنجها را تخفیف دهی
مهربانی را ارزانی عالم بکنی
و بپیچی همه را لای حریر احساس
گره عشق به آنها بزنی
مشتریهایت را با خود ببری تا لبخند
عشقبازی به همین آسانی است .....
هر که با پیش سلامی در اول صبح
هرکه با پوزش و پیغامی با رهگذری
هرکه با خواندن شعری کوتاه با لحن خوشی
نمک خنده بر چهره در لحظۀ کار
عرضۀ سالم کالای ارزان به همه
لقمۀ نان گوارایی از راه حلال
و خداحافظی شادی در آخر روز
و نگهداری یک خاطر خوش تا فردا
و رکوعی و سجودی با نیت شکر
عشقبازی به همین آسانی است
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب: , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
اگر دستم به ستارهها مي رسيد
يکي از آنها را برميداشتم
و تو را به جاي آن مي گذاشتم
تا بداني که تک ستارهي زندگي مني
دوستت دارم براي اين لحظه
تا همهي عمر...
هرچند که يک عمر
براي اين عشق بسيار ناچيز است
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب: , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیــــــــــــــــــدن
یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــــــــــــــــــــی
در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــــــــــــــــــــــــــــــــد
و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــــــــــــــــــــــگ
یک پنجره که دست های کوچک تنهایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی را
از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
سرشار می کنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
و می شود از آنجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد
یک پنجره برای من کافیســــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
*ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ*ـــ ـــــ ــــــ ـــــ ـــــ ــــ ـــــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ*
*ــــــــــــــــــــــــــــــ*ــــــ ـــــ ــــ ـــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ*
*ـــــــــــــــــــــــــ *ــــ ـــ ــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــ*
*ـــــــــــــــــــــــــ*ــ ـــ ـــ ـ*ـــــــــــــــــــــــــــــ*
*ــــــــــــــــــــــ*ـ ـ*ـــــــــــــــــــــــ*
*ـــــــــــــــــــــ*ــــــــــــــــــــ*
*ـــــــــــــــــــــــــــــ*
*ــــــــــــــــ*
*ــــــ*
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب: , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن
ببين هم گريه هام از عشق .چه زندوني برام ساختن
خداحافظ گل پونه .گل تنهاي بي خونه
لالايي ها ديگه خوابي به چشمونم نمي شونه
يكي با چشماي نازش دل كوچيكمو لرزوند
يكي با دست ناپاكش گلاي باغچمو سوزوند
تو اين شب هاي تو در تو . خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهايي داره مي باره از هر سو
خداحافظ گل مريم .گل مظلوم پر دردم
نشد با اين تن زخمي به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از اين فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم
نمي دوني چه دلتنگم از اين خواب زمستوني
تو كه بيدار بيداري بگو از شب چي مي دوني
تو اين روياي سر دم گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازيچه اي بودي . تو دست سرد اين مردم
خداحافظ گل پونه . كه باروني نمي توني
...طلسم بغضو برداره .از اين پاييز ديوونه خداحافظ .....!
نويسنده: محمد قاسمی تاريخ: برچسب: , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب